گروه معارف-رجانیوز: شبهای ماه مبارک رمضان در مسجد لولاگر محفل ذکر و موعظه با موضوع«مبانی تربیت سلوکی فقیه عارف آیتالله پهلوانی» شامل شرح کلمات اخلاقی و عرفانی این عالم ربانی در کتاب «عید وصال»، برقرار است. این جلسه که به همت «هیات رهپویان آل طاها(ع)» و «هیات کریم آل طاها(ع) کانون دانشپژوهان نخبه» برگزار میشود، تا پایان ماه مبارک رمضان ادامه خواهد داشت. متن پیش رو حاصل سخنرانی جلسه چهاردهم از این سلسله جلسات است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله الذی هدانا سبل السلام و نهانا عن اتباع خطوات الشیطان و الصلاه و السلام علی افضل من دعا الی سبیل ربه بالحکمه و الموعظه الحسنه سیدنا ونبینا ابی القاسم المصطفی محمّد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین.
الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک الهی واجعلنی ممن نادیته فاجابک و لاحظته فصعق لجلالک فناجیته سرا و عمل لک جهرا.
کلام در شرح کلمات فقیه عارف استاد بزرگوار استاد آیت الله پهلوانی بود. عرض کردیم در ضمن این مباحث، مبانی مکتب تربیتی ایشان و مشایخشان را نیز تبیین خواهیم کرد. یکی از بحثهایی که مطرح شد انس با قرآن بود. بحث به اینجا رسید که از ویژگیهای عالمان برجستهای که درخشندگی خاصی دارند همین مسئله انس با قرآن است و نمونههایی را در شب قبل معرفی کردیم. در این جلسه یک نمونه دیگری را باید عرض کنیم و آن جناب خواجه حافظ است.
خواجه شیراز و انس با قرآن
البته در این باره مفصلا در بحث "شط شراب" (در ضمن کلامی از کلمات مرحوم آیت الله بهجت) بحث کردیم و در اینجا فقط اشاراتی و توضیحاتی از مرحوم استاد آیت الله پهلوانی رضوان الله تعالی علیه خواهیم داشت. جناب خواجه حافظ در جامعه ما و بلکه در جوامع دیگر (در بین غیر ایرانی ها و نیز اهل سنت) یک درخشش خاصی دارد و دیوان حافظ برای خیلی از افراد بسیار قابل احترام است. مرحوم آقای بهجت میفرمودند که حافظ به قدری تسلط بر قرآن داشته که این توان را داشته که از انتهای قرآن آیه به آیه همین طور بیاد تا اول قرآن و اصلا اینکه به او «حافظ» گفتهاند چون حافظ قرآن بوده است. خود او در ضمن اشعارش به این حقیقت تصریح میکند که ما هر چه داریم در اثر انس با قرآن و زیر سایه دولت قرآن است. در یکجا میفرماید که اگر کسی میخواهد لطف حضرت حق شامل حالش شود راهش انس با قرآن است؛ انس با قرآن سبب میشود که لطف الهی شامل حال بنده شود. میگوید:
عشقت رسد به فریاد گر خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی با چهارده روایت
در جای دیگر راه دفع شیاطین که مانع انسان هستند را انس با قرآن میداند و میگوید:
زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد؟
دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند
دیو یعنی شیطان. شیطان از قومی که اهل قرآن هستند فراری و گریزان است؛ پس انس با قرآن را راه دفع شیاطین میداند. در یکجای دیگر سکینه و آرامش را در سایه انس با قرآن میداند. میگوید:
حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار
تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور
آدم وقتی انس با قرآن داشته باشد دیگر چه غمی دارد. انس با قرآن طریق ارتباط بین بنده و حضرت حق است. مرحوم استاد پهلوانی رضوان الله تعالی علیه میفرمایند: "آن جناب [جناب خواجه حافظ] رمز همه توفیقات خود را در تهذیب نفس و گریه شبانه و مناجات سحرگاهان و انس با قرآن میداند."
بعد درجایی میفرماید:
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
لذا از مظلومیتهای حافظ همین است که اشعار این کسی که در دیوانش این طور جوشش معارف هست را در قهوه خانهها و ترانهها به کار میگیرند در حالیکه میدانید این معروف است که مرحوم آقا میرزا جواد آقای ملکی رضوان الله تعالی علیه در قنوت نماز شبش این بیت حافظ را میخوانده است:
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن
چه کسی شعر حافظ را در قنوت نماز شب میخوانده؟ آقا میرزا جواد آقای ملکی. آقا میرزا جواد آقا کیست؟ کسی که امام خمینی ره درباره اش میفرماید: "در قبرستان شیخانِ قم یک مرد دفن شده و او هم آقا میرزا جواد آقا ملکی است." چنین کسی شعر حافظ را در نماز شبش میخوانده.
یک روز بنده خدمت مرحوم آیت الله پهلوانی بودم؛ ایشان برای بنده فرمودند: "این دیوان حافظ را که ما شرح کردیم [که با عنوان جمال آفتاب در ده جلد منتشر شده] اگر میخواستم این غزلهای حافظ را شرح کنم هر غزلش یک جلد میشد؛ اینها همهاش اشارات است و شماها باید بروید این ها را باز کنید. هر غزلش یک جلد میشد."
خب آن شب عرض کردیم که مرحوم آیت الله پهلوانی رضوان الله تعالی علیه اشعار حافظ را به شکلی شرح کردند که کسی که میخواند هم انس با قرآن پیدا کند و هم انس با روایات و ادعیه؛ به گونهای که بفهمد این مسائلِ اشعار حافظ ریشه در قرآن و روایات دارد. مرحوم آیت الله پهلوانی در ذیل همین شعر که: « هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم» یک بیانی دارند میفرمایند: "آری راهنماییهای قرآن نسبت به سحر خیزی [چون میگوید صبح خیزی و سلامت طلبی] و تحذیر از دنیا و تشویق به آخرت است که بشر را از گزند هواها و شیطانهای انسی و جنّی و تعلقات عالم طبیعت سالم میدارد [حرف حافظ این است] و به سعادت دو جهان و شهود جمال و کمال حضرت حق نائل میسازد." خب این معنای این بیت حافظ بود.
قرآن به روایت قرآن
بعد ایشان آیات را میآورد این آیات چون در بحث ما لازم است در آنها تامل شود لذا این آیات را عرض میکنیم. «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ» ماه رمضان ماه نزول قرآن است و قرآن هم برای هدایت نازل شده. خوب این را دقت کنید. «هُدىً لِلنَّاسِ» برای هدایت. در یک آیه دیگر میفرماید «وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا» وقتی قرآن خوانده میشود گوش کنید و خاموش باشید «لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» شاید مورد رحمت الهی قرار بگیرید؛ این رحمت هم رحمت خاصه الهی است. در یک آیه دیگر میفرماید قرآن به راه و روشی که استوار است هدایت نموده است: «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ» مومنان را بشارت میدهد قرآن. در یک جای دیگر خدا میفرماید که ما در این قرآن به عبارتهای گوناگون سخن گفتیم. خب این چینش عبارتها برای چیست؟ تا متذکر شوند. تا آنهایی که میروند سراغ قرآن، به خودشان بیایند؛ از غفلت بیرون بیایند؛ ولی این سخنان جز بر تنفر آنان نمیافزاید. باید بروند از قرآن استفاده کنند و از غفلت بیرون آیند اما تراکم غفلت پیدا میکنند «وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِيَذَّكَّرُوا وَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا نُفُورًا». یا در یک جای دیگر میفرماید که از قرآن آنچه درمان و بهبودی و رحمت برای مومنان است ما فرو میفرستیم «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ» مراجعه کنید به قرآن. وقتی یک مشکلی برای ما پیش میآید مشکل دنیوی مشکل اخروی مشکل معنوی، برویم سراغ قرآن. قرآن راهگشا است راه را به ما نشان میدهد. اگر در حق شما ظلمی شد بروید سراغ قرآن؛ قرآن راهگشا است.
خدا رحمت کند شهید بزرگوار مرحوم آیت الله بهشتی را رضوان الله تعالی علیه یک زمانی (حالا شما جوان هستید ندیدید این صحنهها را) در خیابان طالقانی تهران راهپیمایی کردند و شعار دادند: «بهشتی... بهشتی... طالقانی را تو کشتی». یعنی فوت مرحوم آیت الله طالقانی را اول تبدیل کردند به قتل؛ بعد دنبال قاتل میگشتند. قاتل کیست؟ گفتند آقای بهشتی این کار را کرده است. بنی صدر در همان زمان روزنامهای داشت به نام "انقلاب اسلامی". میتازاند به شهید بهشتی. ایشان هم هیچ پاسخی نمیداد. یعنی نمیشد پاسخ داد. اینقدر هجمه سنگین بود که ایشان اگر میخواست پاسخ بدهد باید همه کارهایش را تعطیل میکرد. از ایشان سوال کردند که شما چرا جواب نمیدهید؟ (اینکه عرض کردیم قرآن راهگشاست این است) فرمودند: در قرآن میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنوا» خدا از بندگان مومن دفاع میکند. لذا چیزی که وظیفه من است این است که ایمان خود را درست کنم خدا وعده دفاع را داده است. من اگر بخواهم از حقوق خودم دفاع کنم باید همه این کارهای خودم را تعطیل کنم و مشغول دفاع شوم و هر چه هم دفاع کنم مثل خدا که نمیتوانم دفاع کنم. قرآن راهگشا است. «إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنوا». الان هم شما میبینید که خدا چطور از ایشان دفاع میکند. الان قبر ایشان شده زیارتگاه. مردم میروند آنجا اظهار ادب میکنند در حالی که منافقین چه وضعیتی پیدا کردند؟ از عراق به آن طرف؛ از آنجا به جایی دیگر.
در آیه دیگر میفرماید ما قرآن را برای ذکر و یادآوری، آسان ساختیم؛ آیا یادآورندهای هست؟ «وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ» باز در آیه دیگری هست که اگر ما این قرآن را بر کوه نازل میکردیم میدیدید شما که از شدت خشوع این کوه از هم پاشیده میشد؛ اما این قرآن را بر دلهای ما میخوانند تکان نمیخورد! «لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ». این آیه خیلی حرف دارد. وقتی آیه قرآن اگر بر کوه نازل شود کوه از هم میپاشد خب من چقدر دلم باید سخت شده باشد؟! چقدر باید قساوت قلب پیدا کرده باشم که نتوانم بهره خودم را از قرآن ببرم؟! آیات قرآن تلاوت میشود اما در روش و منش من تاثیری پیدا نمی شود. خب اینها آیاتی بود که مرحوم آیت الله پهلوانی آوردهاند.
انس با قرآن در کلام امیرمؤمنان(ع)
بعد ایشان بخشی از خطبه 176نهج البلاغه را میآورند. امیرالمومنین فرمودند: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ هَذَا اَلْقُرْآنَ هُوَ اَلنَّاصِحُ اَلَّذِي لاَ يَغُشُّ» این قرآن یک خیرخواه و نصیحت کنندهای است که هرگز غش و خیانت در آن نیست. گاهی ممکن است یک نفر نصیحت و خیرخواهی کند اما پشت پرده یک چیزهایی داشته باشد. قرآن این طور نیست. «وَ اَلْهَادِي اَلَّذِي لاَ يُضِلُّ» راهنمایی است که گمراه نمیکند. یعنی شما هر آیه قرآن را که عمل کنی در راستای کمال شماست. قرآن گمراه نمیکند. «وَ اَلْمُحَدِّثُ اَلَّذِي لاَ يَكْذِبُ» سخنگویی است که هرگز دروغ نمیگوید. اگر میگوید جهنمی هست، هست. اگر میگوید بهشتی هست، هست. اگر از میزان و کتاب و اینها میگوید، هست. قرآن اینها را دروغ نمیگوید. حالا خوب دقت کنید به این تعبیر امیرالمومنین چون شاهد ما اینجاست: «وَ مَا جَالَسَ هَذَا اَلْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلاَّ قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ» هیچ کسی همنشینی با قرآن نمیکند مگر این که یا چیزی زیاد میشود بر او یا چیزی کم میشود از او؛ «زِيَادَةٍ فِي هُدًى» در هدایت پیشرفت میکند؛ جلو میرود. «أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى» از کوری او هم کم و کاسته میشود. این قرآن است.
در دعای 42 صحیفه سجادیه که دعای ختم قرآنِ امام سجاد صلوات الله و سلامه علیه است (در ماه رمضان که قرآن را ختم کردید این دعای 42 صحیفه سجادیه را بخوانید دعای ختم قرآن است) آنجا حضرت دعا میکنند: «وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ وَسِيلَةً لَنَا إِلَى أَشْرَفِ مَنَازِلِ الْكَرَامَةِ» قرآن را وسیلهای برای ما قرار بده برای رسیدن به منزلهای کرامت و بزرگواری. «وَ سُلَّماً نَعْرُجُ فِيهِ إِلَى مَحَلِّ السَّلَامَةِ» یک نردبانی این قرآن را برای ما قرار بده که ما پای خود را که روی این نردبان میگذاریم پیوسته عروج کنیم «نَعْرُجُ فِيهِ إِلَى مَحَلِّ السَّلَامَةِ» به محل سلامت ما عروج کنیم.
تمام اینها را مرحوم آیت الله پهلوانی در ذیل همین یک بیت حافظ آوردهاند (صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ/هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم) پس ببینید با یک بیت حافظ چقدر با آیات و روایات و دعا آشنا شدیم. این است که ایشان فرمودند که "من اینطور شرح کردم که آنهایی که اهل حافظ هستند اما انس با آیات و روایات و ادعیه ندارند از این طریق انس بگیرند."
انس با آیات و معارف قرآن، فرع بر تعلیم و تعلّم آن
خب نکته دیگری که حالا باید ما از این بحث استفاده کنیم این است که انس با آیات و معارف قرآن، فرع بر تعلیم و تعلم قرآن است. یعنی درست است که مرحوم آیت الله پهلوانی و مشایخشان گفتهاند که یک صفحه از قرآن در روز در یک ساعت خاص به این شکل خوانده شود یا این معارف را در رابطه با قرآن بیان کردهاند که انس با قرآن بگیرید؛ تدبر در قرآن کنید؛ اما همه اینها در دل خودش دستورالعملی دارد. آن چیست؟ تعلیم و تعلم قرآن. چون همه اینها فرع بر تعلیم و تعلم قرآن است. اگر کسی قرآن را بلد نباشد چطور قرآن تلاوت کند؟ وقتی شما میگویی قرآن تلاوت کن، انسان باید برود دنبالش. مقدمه تلاوت که تعلم قرآن است و تعلم قرآن خودش مقدمه دارد. باید معلم قرآن باشد. باید تعلیم باشد تا تعلم صورت بگیرد. وقتی تعلیم و تعلم قرآن با هم بود آن وقت قرائت قرآن شکل میگیرد. تفسیر قرآن شکل میگیرد. و اصلاً سرّ نوشتن تفسیر المیزان یا کتاب قرآن و فطرت مرحوم آیت الله پهلوانی و همین طور سایر کتابهایی که در این زمینه نوشته شده این است که آن یافتهها و دریافتهایی که در مورد قرآن داشتند را در اختیار بگذارند تا دیگران هم از این کوثر معارف بهرهمند شوند. و اینها همهاش فرع بر تعلیم و تعلم است.
در خود قرآن می فرماید: «فَاقْرَءُوا مَا تَيسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ» هر مقدار که برای شما مقدور است قرآن تلاوت کنید. این دستور قرآنی یعنی اول بروید قرآن را یاد بگیرد تا برای شما ممکن شود خواندن قرآن؛ این دستور در دلش است. «وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا» قرآن را شمرده شمرده بخوانید. خب خواندن فرع بر تعلیم و تعلم است. «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» چرا در قرآن تدبر نمیکنند؟ خب تدبر در قرآن فرع بر تعلیم و تعلم قرآن است. پس این آیات در دل خودش دارد به ما می گوید که دنبال تعلیم و تعلم قرآن باشید. پس بینید این بحثهایی که بنده میچینم زنجیرهوار میآیم جلو را خوب دقت کنید. گفتند انس با قرآن داشته باشید؛ یک صفحه قرآن حداقل بخوانید؛ به این شکل بخوانید. نگفتند بروید دنبال قرآن یاد گرفتن یا یاد دادن این نبود در آنها. این را از کجا بدست آوردیم؟ از آنجا که این دستورات وقتی محقق میشود که تعلیم و تعلمی در کار باشد.
روایتی از امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه است. خوب دقت کنید: «تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ» بروید قرآن را یاد بگیرید. «فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِيثِ» نیکوترین سخن قرآن است «وَ تَفَقَّهُوا فِيهِ» در قرآن اندیشه کنید «فَإِنَّهُ رَبِيعُ الْقُلُوبِ» بهار دلها قرآن است. عزیزان برادران قرآن آنقدر نشاط در وجود انسان ایجاد میکند که دهها سفر را اگر انسان برود با آن شیرینی که قرآن در جان انسان میگذارد و حک میکند قابل مقایسه نیست. قرآن راه را باز میکند. دنیا برنامه میچیند؛ سازمانهای اطلاعاتی اخبار و اطلاعات جمع آوری میکنند؛ جاسوس میفرستند؛ یک سال؛ دو سال؛ ده سال یک برنامه را برای نظام مقدس ما میچینند. برنامه میچینند تا دل مردم را خالی میکنند؛ اما یک آیه قرآن «وَمَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرينَ» همه اینها را به باد میدهد. همه را به هم میریزد. این همه برنامه است اما انسان یک استواری پیدا میکند. وقتی «وَلِلَّهِ جُنودُ السَّماواتِ وَالأَرضِ» همه عالم در اختیار حضرت حق است چه کار میخواهند بکنند؟ همه چیز در اختیار اوست. یک آیه قرآن کمک میکند. «وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ» دلهای خودتان را با نور قرآن شفا بدهید. «فَإِنَّهُ شِفَاءُ الصُّدُورِ». قرآن دلها را شفا میدهد. «وَ أَحْسِنُوا تِلَاوَتَهُ» قرآن را خوب بخوانید «فَإِنَّهُ أَنْفَعُ الْقَصَصِ» سودمندترین داستانها در قرآن است.
نکند رمان بیش از قرآن شود!
عزیزان اگر زندگی ما جوری شد که رمان را بیشتر از قرآن خواندیم بدانید که راه انحرافی است. انسمان با کتابهای رمان اگر بیشتر از قرآن شد بدانیم که در مسیر انحرافی قرار گرفتیم. رمان میخوانید عیبی ندارد اما به چه قیمتی؟ جوری نشود که قرآن کمرنگ شود. دیدید مقام معظم رهبری اخیرا چه فرمودند؟ امیدواریم که این در مساجد باب شود ساز و کارش دیده شود که یک نفر بیاید روی منبر بنشیند قرآن بخواند و مردم هم بنشینند گوش دهند. مثل کسی که سخنرانی میکند. جلسهای باشد که یک نفر بنشیند قرآن بخواند دیگران هم گوش کنند. این اثر دارد. خصوصا اگر کسی بتواند با خواندنش آیات را در دل انسان بنشاند؛ یعنی آنجایی که سخن از عذاب است لحنش یک جور باشد؛ آنجایی که پاداش و بهشت و اینهاست یک جور بنشاند.
در روایتی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده حضرت فرمودند که «خَيْرُكُمْ مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرآنَ وَ عَلَّمَهُ» بهترین شما آن کسانی هستند که قرآن را یاد میگیرند و قرآن را یاد میدهند. منتها اینجا دیگر حضرت تلاوت نفرمودند قرآن را فرمودند. حالا این تعلم قرآن مراتب دارد؛ یک کسی میرود تلاوت قرآن یاد میگیرد، یک کسی میرود تجوید قرآن یاد میگیرد، یک کسی میرود تفسیر قرآن یاد میگیرد همه اینها را شامل میشود یا کسی اینها را تعلیم میدهد به دیگران. انس ما با قرآن کم است. ماه رمضان تمرینی است برای ما که بعد از ماه رمضان نیز انس با قرآن را داشته باشیم.
کمترین مرتبه تشکر از رسول خدا چیست؟
خب تا اینجا مربوط بود به آن یک صفحه؛ که یک صفحه قرآن بخوانید با حال حزن و هدیه کنید به روح رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم. روایات حزن را آوردیم. اما هدیه کردن به روح رسول الله صلوات الله و سلامه علیه. مبانی هدیه کردن را نیز باید خدمت عزیزان عرض کنیم که چه آثار و برکاتی دارد که قرآن را بخواند انسان و هدیه کند.
قبل از اینکه ما به بیان روایات بپردازیم سه مطلب را باید خدمت عزیزان عرض کنیم. مطلب اول این است که یکی از وظایف عبودی ما تشکر از خلق است؛ یعنی اگر کسی در حق ما احسانی کرده ما از او تشکر کنیم. هر قدر حقوق آن شخص و خدمتی که به ما کرده بیشتر باشد وظیفه عبودی ما نسبت به تشکر از او بیشتر خواهد بود؛ لذا آن وظیفهای که ما نسبت به تشکر از استاد یا والدین داریم قابل قیاس با تشکر از یک همسایه نیست؛ چون معلم، پدر روحانی است و والد، پدر جسمانی است؛ یکی حق حیات معنوی به گردن ما دارد یکی حق حیات دنیوی؛ اما این همسایه است این هم حقوقی دارد اما حقوقشان با هم متفاوت است.
در بین مخلوقات هیچ موجودی به اندازه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حق به گردن خلق ندارد. چون هر فیضی که در عالم بوده یا هست یا خواهد بود، به برکت وجود نازنین رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است. خب این پیغمبر که یک چنین حقّی دارد که تعبیر میکنند به «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ» یعنی او باید فیض را از خدا دریافت کند و به خلق برساند. اگر شیفته امام حسین هستید، شیفته امیرالمومنین هستید، شیفته صدیقه طاهره هستید، شیفته امام زمان هستید، شیفته قرآن هستید اما همه اینها به چه کسی ختم میشود؟ به پیغمبر اکرم. این پیغمبر هم فرمودند که «مَا أُوذِيَ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا أُوذِيت» هیچ پیغمبری هم به اندازه من اذیت نشد.
لذا کمترین و نازلترین مرتبه تشکر از رسول خدا این است که ما هر چه قرآن میخوانیم به پیغمبر هدیه کنیم چون او صاحب قرآن است و او قرآن را دریافت کرده. هر کس در هر مرتبهای که هست؛ مرحوم علامه طباطبائی است؛ مرحوم طبرسی است؛ مرحوم آقای پهلوانی است هر که هست هر بهرهای از قرآن برده، سرمنشا آن بهره، رسول خدا صلوات الله و سلامه علیه است. همه این برکات از برکات وجودی آن حضرت هست. پس وظیفه عبودی ما این است که به عنوان کمترین تشکر، قرآن خواندن خود را هدیه کنیم به پیغمبر خدا. این نکته اول.
ما نیازمندیم نه پیامبر
نکته دوم این است که اهدای ثواب تلاوت قرآن به روح پیغمبر کمالی را بر پیغمبر اضافه نمیکند. چرا؟ چون ما یک واجب الوجود داریم یک ممکن الوجود. واجب الوجود فقط حضرت حق است و بس. ما سوای او میشود ممکن الوجود. ممکن الوجود یک کمال نهایی دارد. پیغمبر خدا به آن نهائی ترین نقطه کمال رسیده یعنی از جهت وجود امکانی نقص در کمال ندارد. منتهای کمالی که یک موجود امکانی میتواند دریافت کند و به آن برسد پیغمبر داشته اند. وقتی پیغمبر خدا از جهت کمالات موجودات امکانی نقصی در کمال ندارد، پس این اهدای ثواب ما کمالی را بر پیغمبر اضافه نمیکند چون جایی خالی نیست که این ثواب بخواهد پر کند؛ پس این اهدای ثواب چه میکند؟ این اهدای ثواب همان طور که در مطلب اول عرض کردیم که تشکر از رسول خداست مثل این میماند که از یک بوستان گلی شاخههای گل میچینید دستهاش میکنید میروید به صاحب همین بوستان میدهید؛ گلها مال خودش است؛ بوستان مال خودش است اما همین که شما چند شاخه میچینید دستهاش میکنید و به صاحب این بوستان میدهید مورد توجه قرار میگیرید. یک توجهی به شما میکند.
پس دوم اینکه پیغمبر خدا نقص کمال امکانی را ندارد. جام وجودی پیغمبر سرریز از کمالات است لبریز است. شما وقتی قرآن تلاوت میکنید هدیه میکنید به پیغمبر خدا این اهدای ثواب، در قالب رحمت خاصه الهیه بر پیغمبر نازل میشود و فرود میآید بر پیغمبر اما پیغمبر مثل یک حوض آب (بلاتشبیه) در نظر بگیرید که این حوض پر است و باران وقتی در این حوض میریزد سرریز میکند. شما با اهدای ثواب از سرریزش استفاده میکنی. مطلب سومی هم هست که اگر عمری ان شاء الله باقی باشد فردا شب عرض خواهیم کرد بعد روایاتی در باب نیابت و در باب اهدای ثواب عرض خواهیم کرد.
سه دستورالعمل بسیار مهم پیرامون شبهای قدر
حالا به مناسبت شب قدر این را خدمت عزیزان عرض میکنم. در ماه مبارک رمضان سه شب را داریم به نام شبهای قدر. از کی شروع میشود؟ از غروب روز، نه از مغرب. از غروب روز هجدهم. توسل به اهل بیت(علیهم السلام) در مکتب تربیتی آیت الله پهلوانی و مشایخ سلوکی ایشان مثل همان که عرض کردیم که انس با قرآن یکی از ارکان این مکتب است، توسل به اهل بیت هم همین طور است. اما در بین معصومین، توسل به سه بزرگوار خیلی پررنگ است. یکی صدیقه طاهره سلام الله علیها، یکی سیدالشهدا سلام الله علیه، یکی هم امام عصر روحی و ارواح من سواه فداه که برای هر کدام اینها دستوراتی هست که حالا من بعدا عرض خواهم کرد اگر عمر و توفیقی داشته باشیم. یعنی در این مکتب تربیتی، سالک در هر روز جمعه با آن آداب که مثلا دوازده رکعت نماز بخواند و زیارت آل یاسین کبیر را (نه این آل یاسینی که در کتاب مفاتیح آمده) که خیلی مفصل است و خیلی هم سطحش بالاست، با او انس و ارتباط برقرار میکند. خب پس توسل خیلی مهم است.
در شبهای قدر سه چیز را خیلی به آن توجه کنید یکی از اینها توسل به صدیقه طاهره سلام الله علیها است. البته دستور این بزرگواران توجه به مقام نورانیّت زهرای اطهر است که این مقام نورانیّت سطحش خیلی بالاست. یعنی کسانی که در آن مراتب عالیه مراقبه و محاسبه سلوکی قرار دارند آنها میتوانند تا حدودی مسئله توجه به مقام نورانیّت را پیاده کنند اما آنهایی که در آن مراتب نیستند میگویند توسل کنند به حضرت صدیقه. توسل که کاری ندارد به هر شکلی که ممکن است. تسبیح دست بگیرید و بگویید "یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی" ای مولای من ای فاطمه زهرا به داد من برس. به فریاد من برس. اینکه کاری ندارد. خب از غروب روز هجدهم ماه مبارک رمضان تا پایان روز بیست و سوم یعنی تا غروب روز بیست و سوم، توجه و توسل به صدیقه طاهره داشته باشید. چرا؟ چون در یک روایتی، لیله القدر به زهرای اطهر مطرح شده که آن هم خودش یک مطالبی دارد که چندین جلسه باید در رابطه با آن صحبت کرد که چرا گفتند لیله القدر یعنی زهرای اطهر. این چه تناسبی است؟ که وجوه مختلفی آنجا مطرح است.
یکی دیگر توجه به مقام نورانیت حضرت صاحب روحی و ارواح من سواه فداه است. یعنی چه؟ یعنی از غروب روز هجدهم ماه مبارک رمضان تا پایان روز بیست و سوم، آن هم باز توجه به مقام نورانیّت حضرت صاحب است. منتها آنهایی که در آن شرایط و آن حد نیستند، همین توجه و توسل به امام عصر را داشته باشند. چرا؟ چون"تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ" دیگر همه بر حضرت وارد میشوند و مقدّرات ما باید به امضای نهایی حضرت صاحب برسد. یک تسبیح دست بگیرید. اگر تسبیح هم نبود، نام مقدّسشان بر زبانتان جاری باشد: "یا مهدی" ، "یا زهرا" اسمشان را ببرید. این خیلی کار میکند.
ببینید امور نسبت به اهل بیت، با من و شما فرق میکند. در خانه اهل بیت هیچ چیز گم نمیشود. آنها مظهر اسما و صفات الهی هستند. یعنی چه؟ مثلا خداوند در قرآن میفرماید "مَنْ جَاءَ بالحَسَنةِ فَلَهُ عَشْرُ امثالِهَا" اگر کسی یک کار خوب انجام دهد من ده برابر میکنم این کار خوب را که مرحوم آقا میرزا جواد آقای ملکی میفرمودند: اگر کسی یک دهم نمازش با حضور قلب باشد، بر طبق این آیه خدا این را ده برابر میکند و این نماز، کامل و با حضور قلب میشود. خب این خدایی که اینکار را میکند، یعنی وقتی ما یک کار خوب انجام میدهیم، آن را ده برابر میکند، این خدا مظهر دارد. مظهر اتمّش ذوات مقدسه چهارده معصوم (علیهم السلام) هستند. هر کار بکنید اینها مظهر اسما و صفات الهی هستند و چند برابر تلافی میکنند. لذا این چند شب و روز را توجه داشته باشید. کار سختی هم نیست. میخواهید بخوابید، بلند شوید، غذا بخورید، اگر یک یا "صاحب الزمان" آدم از عمق وجودش بگوید، خیلی کار میکند این هم نکته دوم.
یک نکته دیگر در ماه مبارک رمضان این است که حتی المقدور در باب احیاء، در خانه خدا حضور پیدا کنید. یک وقت هست شرایط فراهم نیست امکانات نیست، این بحث دیگری است. اما مسجد خودش موضوعیت دارد. یعنی یک چیزهایی در مسجد هست که در غیر مسجد نصیب انسان نمیشود. این روایت را خوب دقت کنید که حسن بن جحم نقل میکند از امام رضا صلوات الله و سلامه علیه در رابطه با ابن اسباط. این را مرحوم کلینی در جلد سوم کافی نقل میکند. به امام میگوید که "این ابن اسباط همه به او میگوییم از راه خشکی سفر کن، اما او میخواهد از راه دریا برود!" خب خطر دریا با آن شرایط آن زمانها خیلی زیاد بود و اینها نگرانش بودند. به امام عرض میکند که "شما به او یک گوشزدی بکن که از راه خشکی برود از دریا نرود." حضرت به او فرمودند: " فأتِ اَلْمَسْجِدَ فِي غَيْرِ وَقْتِ صَلاَةِ اَلْفَرِيضَةِ" در آن ساعتهایی که نماز واجب در مسجد میخوانند نه، در یک ساعت دیگر مثلاً بعد از طلوع آفتاب که در مسجد خبری نیست تا اذان ظهر، در یک چنین ساعتی بلند شو و به مسجد برو. ببینید مسجد خصوصیّت دارد. "فَصَلِّ رَكْعَتَيْنِ" در مسجد دو رکعت نماز بخوان "وَ اِسْتَخِرِ اَللَّهَ مِائَةَ مَرَّةٍ" بعد یک تسبیح بگیر دستت و صد بار طلب خیر کن از خدا در رابطه با اینکه من چه کنم؟ این صد بار که تمام شد "ثُمَّ اُنْظُرْ إِلَى أَيِّ شَيْءٍ يَقَعُ فِي قَلْبِكَ فَاعْمَلْ بِهِ" بعد به دلت مراجعه کن ببین چه به دلت افتاد هر چه افتاد به آن عمل کن. این یکی از انواع استخاره است. برو مسجد در غیر وقت فریضه، دو رکعت نماز بخوان، صد بار از خدا در این زمینه طلب خیر کن، بعد به قلبت نگاه کن ببین چه میشود؟
خدا رحمت کند مرحوم آیت الله احمدی میانجی را. ایشان از این روایت استفاده کرده بودند که نه فقط در رابطه با استخاره، بلکه اگر حاجتی داری، مشکلی داری، برو در مسجد این کار را انجام بده. برو مسجد دو رکعت نماز در غیر زمان فریضه بخوان، بعد آن حاجت خودت را صد مرتبه بگو، خدا این حاجتت را مستجاب میکند.
همین چند روز قبل یک آقایی از قم تماس گرفتند که "من دنده عقب داشتم میآمدم که ماشین رو پارک کنم تا پیچیدم جای پارک، یک پیرمردی آمد که از پشت سر ما رد بشود، ما زدیم به این پیرمرد و دیگر بردیم او را بیمارستان و وضعیتش خیلی بحرانی هست! گفت پیرمرد کل وزنش سی و سه کیلو است. من الان چه کار کنم؟" گفتم آنجا مسجدی سراغ داری که الان بتوانی بروی؟ گفت: بله. گفتم "برو یکی از این مسجدها دو رکعت نماز بخوان صد مرتبه گدایی کن در خانه حضرت حق این مشکل برطرف میشود." دیروز از قم زنگ زده بودند که این آقا از آی سی یو درآمده، مرخص شده رفته منزل.
پس خود مسجد خصوصیت و موضوعیت دارد. بببینید ما به خانه خودمان همین جور میتوانیم برویم و بیاییم. به حسینیه خودمان میتوانیم برویم و بیاییم. اما به مسجد نه. یک زمانهایی زنها حرام است، پایشان را بگذارند در مسجد. مردها در یک شرایطی حرام است بیایند در مسجد. مسجد خودش اصلا یک نورانیّتی دارد. به ما گفتهاند که اگر خواستید در خانه نماز بخوانید یک جای مشخصی را انتخاب کنید که همیشه آنجا نماز بخوانید. وقتی هم دیدید سخت دارید جان میدهید بدن شما را ببرند آنجا که همیشه نماز میخواندید. آنجا راحت جان میدهی. چرا؟ چون جایی که نماز خوانده شده نورانیت گرفته. اما در مسجد نگفتند که یک جا نماز بخوانید، جاهای مختلف مسجد خودش نورانی است. جاهای مختلف بخوان که اینها خودشان شهادت بدهند در روز قیامت که اینجا نماز خواندی و خدا را عبادت و بندگی کردی.
پس ببینید سه کار شد یک توجه و توسل به حضرت صدیقه طاهره در این ایام. دو توجه و توسل به امام عصر. سه حتی المقدور در احیا گرفتنها در مسجدی حضور پیدا کنید. حتی اگر یک وقت دلتان یک جای دیگر هست که مثلا یک حسینیهای بروید، نیم ساعت یک ساعت بروید در خانه خدا و از برکات و نورانیت مسجد، در شبهای قدر محروم نشوید. خدا رحمت کند مرحوم آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه را. شبهای قدر همه را تا صبح حرم نمیماندند. ایشان میآمدند به حرم و تقریبا ساعت یک برمیگشتند به منزل. یک ساعت هم شده، نیم ساعت هم شده، حالا من باز میگویم به اندازه دو رکعت نماز هم شده، در شب قدر بروید از نورانیت مسجد استفاده کنید. این سه توصیه مختصری که لازم بود پیرامون شبهای قدر عرض کنم.