چاپ خبر
دبیرستان دخترانه دوره اول امام رضا (ع) واحد دوازده چهارشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۵
دوخاطره از شهید مصطفی ردانی پور
می گفت « ما دیگه کردستان کاری نداریم.

باید بریم جنوب .

مرزهای جنوب بیش تر تهدید می شه. »

فرمانده ها قبول نمی کردند. می گفتند « اگه برید ، دوباره این جا شلوغ می شه.

منطقه نا امن می شه.»

می گفت « ما کار خودمون رو این جا کرده ایم.

دیگه جای موندن نیست. جنوب بیش تر به ما احتیاجه.»

« بچه ها! کسی حق نداره پاشو توی خونه های مردم بذاره .

نماز هم تو خونه های مردم نخونید. شاید راضی نباشن.»

تازه رسیده بودیم جنوب؛ پایگاه منتظران شهادت و بعد دارخوین.

شصت هفتاد نفری می شدیم.

با دو تا سیمرغ و چند تیرباری که باخودمان آورده بودیم.

برای خودمان گردانی شده بودیم .

هنوز عراقی ها معلوم نبودند، ولی مردم خانه هایشان را ول کرده بودند.

درها باز ، وسایل دست نخورده ،همه چی را گذاشته بودند و رفته بودند.

مصطفی می گفت « مردم که نمی دونند ما اومده یم این جا.

خوب نیست بی خبر سرمون رو بندازیم پایین، بریم تو.»
برگرفته از وبلاگ رحمت 14
انتهای پیام/.