

صبح فرزند نوجوانمرا
بيدار مىكنم و به آرامى براى نماز آماده مىسازم، وقتى نماز را بر پا
مىكند به او اقتدا مىكنم و پس از نماز مىگويم: «عزيزم! دوست دارم به
نمازى اقتدا كنم كه فرشتگان آسمان به آن افتخار مىكنند».
چرا
فرزندان ما نسبت به نماز صبح سستتر هستند و چگونه آنها را براي نماز صبح
بيدار كنيم؟ چرا كودكان و نوجوانان براى اداى فريضه نمازصبح بر نمىخيزند
يا به سختى و با غرولند و پرخاشگرى بر مىخيزند؟ محمدرضا سنگرى كارشناس
مركز تخصصي نماز اين گونه به اين پرسش پاسخ ميدهد:
كم نيستند كودكان و
نوجوانانى كه نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را -باوجود تعداد بيشتر ركعات-
مىخوانند، اما از خواندن نماز صبح اكراه دارند، حقيقت اين است كه خواب
صبحگاهى شيرين و دلچسب است و به قول صائب: آدمى پير چو شد حرص جوان مىگردد
/ خواب در وقت سحرگاه گران مىگردد
اما تنها دليل برنخاستن براى نماز
همين نيست، بسيار اتفاق افتاده است كه براى برنامهاى دلچسب و موردعلاقه،
فرزندان توصيه مىكنند، صبح زود ما را بيدار كنيد يا خود تمهيداتى براى
بيدار شدن مىانديشند.
پس بايد ديد علل و عوامل سهل انگارى يا بى رغبتى نسبت به نماز صبح چيست؟ چرا گاهى فرزندانمان نماز نمىخوانند؟
پيش
از پرداختن به اين پرسش كه چگونه فرزندانمان را به برپايى نماز صبح دعوت
كنيم، بايد بپرسيم چرا، گاه فرزندان نماز نمىخوانند؟ علل و عواملى چند در
اين بازدارندگى يا سهل انگارى و بى رغبتى مؤثرند:
ادامه مقاله را در ادامه مطلب مشاهده فرمایید...
- عوامل و علل اعتقادى
وقتى
كودك و نوجوان فاقد باور عميق و ريشه دار نسبت به خدا و معاد باشد، نه
پشتوانهاى از عشق دارد تا او را برانگيزد و نه انگيزهاش چون خوف و هراس
از بازخواست اخروى تا او را به اداى تكليف دينى وادارد، آن كه صبحگاهان با
وجود همه جاذبههاى خواب، بستر را رها مىكند و به نماز مىايستد يا از سر
عشق و شيفتگى و معرفت به پروردگار است يا لااقل ترس از مجازات و آن كه
روشنى يقين در دل ندارد، شوق برپايى نماز نخواهد داشت.
- نمادها و نمودهاى نامطلوب دينداران
كودكان
و نوجوانان كنجكاوانه و دقيق زندگى ما را مىكاوند، اگر ما به نمازشان
بخوانيم و آنها ما را به عنوان نمازگزار در ارتكاب گناه و ناشايسته بى پروا
ببينند، ميان «نماز» و «رفتار» به جست و جوى رابطه مىپردازند و احياناً
چنين داورى و نتيجهگيرى مىكنند كه نمازگزاران چنيناند، همين كافى است كه
نماز را متهم كنند و از آن گريز و پرهيز پيدا كنند.
- رفتارهاى گناه آلود و ناروا
اگر
نماز از فحشا و منكر باز مىدارد، فحشا و منكر نيز مىتواند بازدارنده از
نماز باشد! وقتى فضاى زندگى ما از دروغ، فريب، حرام خوارى، غيبت و حرمت
شكنى تباه و سياه شود، بازتاب آن نه تنها در نماز ما كه در نماز و كنشهاى
دينى فرزندانمان محسوس و مشهود است، نه خود گناه كنيم و نه فضايى لغزاننده
و گناهزا براى فرزندانمان فراهم كنيم، رهاورد چنين فضاى مهذبى اقبال
فرزندان به نماز خواهد بود.
هنگام نشاط، بهترين فرصت براى عبادت است.
- جزر و مدها و زير و بم هاى درونى
روح
انسان دستخوش دگرگونىهاى دائمى است، عناصر و عوامل گوناگونى در جان انسان
آشوب مىآفرينند، در هنگام اقبال و نشاط بهترين فرصت براى دعوت به عبادت
حتى عبور از مرز «فرائض» به نوافل است و در هنگام بىنشاطى يا ادبار، خط
قرمز ورود به حوزه نوافل و درنگ و توقف در قلمرو فرائض، شناخت اين جزر و
مدها و ايجاد ارتباط سنجيده در آن موقعيت، در رفتارها، موضع گيرى ها و
نگرشهاى آينده فرد بسيارمؤثر است.
والدين از نماز استفاده ابزارى نكنند
- انتظار و تلقى ناروا از نماز
وقتى
جايگاه نماز درست تحليل و تبيين نشود، ممكن است بعد از مدتى نماز كنار
گذاشته شود يا منظم برپا نشود كه اين نيز به حذف نماز مىانجامد، گاه از
نوجوان مىپرسيم، چرا نماز نمىخوانى؟ و پاسخ اين است كه هرچه از خدا
خواستم كه به فلان خواسته و آرزويم برسم، نرسيدم و ديگر نماز نمىخوانم، يا
مدتى نماز خواندم و ديدم مشكلم حل نشد يا به خواستهام نرسيدم، ديگر
نمىخوانم! استفاده ابزارى از نماز، القاى خانوادهها كه اگر نماز بخوانى،
در امتحان قبول مى شوى و نماز را درحد مشكل گشاى مسائل عادى زندگى -حتى گاه
خواستههاى نامعقول- تلقى كردن، آفت و آسيب بزرگ براى نماز خواندن است،
مشهور آن است كه در فصل امتحان، نماز خواندن دانش آموزان رايجتر مى شود و
پس از امتحان- به خصوص اگر با ناكامى مواجه شوند- تعطيل مىشود!
چنين
تصوير و تصورى از نماز و فرو كشيدن آن در حد گره گشايى از مشكلات معمول،
ستمى بزرگ است، گزارشهايى از مدارس دريافت مىشود كه گاه معلمان و مربيان
در چنين القائاتى با ديگران هم داستان و هم زبان مىشوند.
- تجربه هاى تلخ از نماز يا محيط مذهبى
كودك
و نوجوان با اشتياق به مسجد مىآيد، اما در مسجد با برخورد ناروا مواجه
مىشود، گاه فضاى مسجد ذوق و شوق و طبع حساس او را بر نمىانگيزد و خاطره
تلخ، چاشنى آمدن مىشود، اين رويداد كه گاه تا هميشه بر روح و نگرش انسان
سايه مىاندازد، گريزگاه وى مىشود و جدايى و حتى نفرت وى را بر
مىانگيزاند، بايد تجربههاى نخستين كودكان از مسجد با شيرينى و لطافت
همراه باشد و از تحقير، تمسخر، توهين و هر حركتى يا حادثهاى كه تند و تلخ و
شكننده باشد پرهيز شود.
قدرت گروه همسالان را دست كم نگيريد
- تأثير منفى دوستان و گروه همسالان
كودك
و نوجوان چشم به دهان دوستان مىدوزند و رفتارهاى «جمعى دوستان» آنان را
به شدت جذب و به همسانى رفتار مىكشاند، آنها مىخواهند صرفاً به كارهايى
بپردازند كه «همه» آن را انجام مىدهند، بى ترديد شما نيز مىتوانيد به ياد
بياوريد كه زمانى چنين بودهايد، هيچگاه قدرت گروه همسالان را دست كم
نگيريد، آسان نيست كه متفاوت عمل كنيم و يا اين كه در مقابل اكثريت باشيم،
مراقبت در طيف دوستان، مداخله سنجيده و هشيارانه در انتخاب دوستان و حتى
تأثير در حلقه آنان، نوعى مصونيت بخشى معنوى خواهد آفريد كه نمازگزارى
فرزندان را تضمين مىكند، خانوادههايى كه فرزندان رها شده دارند و مراقبت و
دقت در معاشرتها و روابط فرزندان ندارند، دچار مشكلات حاد رفتارى و
ريزشهاى معنوى فرزندان خواهند شد.
- انباشت پرسش ها و ترديدها
كودك
و نوجوان پرسشگر و كنجكاوند، براساس حق پرسشگرى و كنجكاوى، كودك و نوجوان
از نماز هم مىپرسند، چرا نماز؟ چرا اين گونه؟ چرا هر وقت دلم خواست
نخوانم؟ چرا به هر سمت نخوانم؟ چرا هر مقدار دوست داشتم و كشش داشتم
نخوانم؟ اصلاً چرا بخوانم؟ و چرا... اگر اين پرسشها، پاسخ دقيق و مجاب
كننده نيابند يا پرسشگر به دليل سؤال، تحقير و تمسخر و متهم شود و يا
پاسخها انحرافى باشد، موريانه ترديد، شك، تزلزل و در نهايت پرهيز و ستيز
وجود وى را پر خواهد كرد، ايجاد موقعيتها و فرصتهايى براى سؤال، حتى طرح
سؤالات احتمالى در فضايى سرشار از عاطفه و محبت، تشويشها و ترديدها را
مىزدايد.
در هنگام خستگى اصرار در برپايى نماز نكنيم
- خستگى و سستى
نماز
بايد با نشاط و سرزندگى برپاشود، در سستى و رخوت، در بىحالى و بى رغبتى
حتى اگر نماز بر پا شود، چندان مناسب نيست، در هنگام خستگى و رخوت اصرار در
برپايى نماز نكنيم، حتى توصيه كنيم كه هم اكنون نماز نخوان، خستهاى، به
استراحت نياز دارى، خودم براى نماز بيدارت مىكنم، اين جملات ملاطفت آميز و
آرام به جاى نمازى شتاب زده، نمازى با آرامش را رقم مىزند.
نماز اول وقت بايد به فرهنگ تبديل شود
- تأخير و تسويف
گاه
به هر دليل، نماز به تأخير مىافتد، جاذبههاى فراوان در زندگى كودك و
نوجوان، مشغوليتهاى آنى، قرارگرفتن در موقعيتهاى لذت بخش به ويژه بازى با
دوستان موجب مى شود كه نماز به بعد موكول شود! اول وقت خواندن نماز بايد
به فرهنگ تبديل شود، وقتى ما بزرگترها و مربيان و متوليان تربيت به نوعى
تقييد در نماز اول وقت برسيم و فضاى مناسب را نيز فراهم كنيم، از چنين
ضايعهاى جلوگيرى خواهيم كرد، بايد دقت شود، نماز اول وقت طولانى يا همراه
با چاشنىهاى وقت گير نباشد.
- بى اعتنايى خانواده به نماز
مشاهده
و تقليد رفتارهاى والدين در دوران كودكى، بارزترين رفتار كودك در خانه
است، كودكان و نوجوانان گاه دچار تعارضها و ناهمخوانىهاى خانه و مدرسه
هستند، در مدرسه نماز جماعت هست، اما در خانه از اين فضيلتها و ارزشها
نيست، خانوادههايى كه به نماز بىاعتنا باشند، هرگز نمىتوانند انتظار
داشته باشند كه فرزندانشان به نماز پايبند و متعهد باشند،صبح را با خبرهاى
هيجان آميز و شيرين همراه كنيد.
در خانوادههاى ما بسيارى اوقات، شب
لبريز از خبر و خاطره است، تلفن زدنها، شوخىها، ميهمانىها و گفت وگوها
در شب اتفاق مىافتد، اگر صبح با برخى خبرهاى هيجان آميز و شيرين همراه
باشد، باز كردن يك هديه به صبح موكول شود و... انگيزههايى براى بيدارى
كودك و نوجوان فراهم مىشود.
شب ها زودتر بخوابيد!
زندگى
مدرن امروز، چند شغلگى و دير به منزل رسيدن پدر و مادر و ديگر اعضاى
خانواده، ميهمانىهاى شبانه، تماشاى برنامههاى تلويزيون و ديگر سرگرمىهاى
شبانه در برنامه خواب فرزندان نيز اثر مىگذارد، در خانوادههاى امروزى
گاه صداى قاشق و چنگالها در نيمه شب شنيده مىشود، معلوم است كه اين
خانوادهها چه وقت مىخوابند و صبح با چه وضعيتى بيدار مىشوند، فرزندان به
تبع اين نوع زندگى، حتى صبح براى مدرسه رفتن هم مشكل دارند، به دليل كم
خوابى، خستگى و شرايط پشت سر گذاشته شبانه، از خوردن صبحانه نيز
مىپرهيزند.
در شب توصيه بر سبك خوردن، اوايل شب خوردن و خواب به موقع
بايد كرد، اگر برنامه زمانى خواب معين شود و خانواده به نظم و انضباط در
اين باره برسد به حل يكى از عناصر تأثيرگذار در دير برخاستن و ادا نكردن
فرضيه صبح رسيده است، تصويرهاى برگرفته در شب، در جريان خواب و صدالبته در
همه زندگى بازتاب خواهد داشت، به عبارت ديگر فرزندان ما با چه تصورهايى تا
رختخواب بدرقه مىشوند؟ اگر وقت خواب، كنار كودك باشيم و با قصههايى
دلنشين بيدارىاش را به خواب گره بزنيم و در آخرين لحظهها بگوييم كه
منتظرم صبح فرشتهها در اتاقت نماز قشنگت را گوش بدهند يا ان شاءالله صبح
صدايت مىزنم تا با خداى مهربان گفت و گو كنى، مطمئن باشيم صبح براى بيدار
كردن كمتر با مشكل مواجه مىشويم.
پرتگاه افراط و تفريط در مسير تربيت
نسل جديد قربانى فراوان مىگيرد، گاه خانوادهها همه «شدت»اند و گاه همه
«رحمت»، مهربانى و رحمت، انعطاف و نرمش لازمه تربيت سازندهاند اما نبايد
غافل بود كه گاه «قاطعيت» ضرورت تربيت است، جالب است كه در روايات بارها به
جدى گرفتن نماز در كودكى و دوران بلوغ تأكيد شده است.
اميرالمؤمنين
عليبن ابيطالب عليهالسلام فرمود «از هفت سالگى نماز را به بچهها آموزش
دهيد، ولى از وقتى كه به تكليف رسيدند، بسيار جدى بگيريد».
اگر
خانوادهها براى نماز جدى باشند و خود در وقت نماز به هيچ چيز ديگر
نپردازند و با لحنى آميخته با جديت و قاطعيت - نه تندى و خشونت و تحقير-
ديگران را به نماز دعوت كنند، فرزندان در مىيابند كه نماز، از برنامههاى
خانواده است و به آن پايبند خواهند شد، فقدان جديت كه گاه خود را در قالب
جملاتى چون دلم نمىآيد، صبح بيدارش كنم، عيب ندارد وقتى بلند شد، مى گويم
قضايش را به جا آورد، خدا مىبخشد و غيره موجب مىشود كه نماز، محذوف زندگى
باشد، بى آنكه پدر و مادر خود را مقصر بدانند!
وقتى از قاطعيت سخن
مىگوييم، بال دوم تربيت، يعنى رحمت و محبت بيشتر بايد ديده شود، وقتى صبح
با محبت، نرمى و مهربانى، كشيدن دست لطف بر پيشانى و بوسه كودك را بيدار
مىكنيم و سپس نماز او را ستايش مىكنيم، خاطرهاى شيرين و موقعيتى مثبت
براى استمرار برپايى نماز فراهم كردهايم، يكى از دوستان مىگفت «گاه صبح
فرزند نوجوانم را بيدار مىكنم و به آرامى براى نماز آماده مىسازم، وقتى
نماز را بر پا مىكند به او اقتدا مى كنم و پس از نماز مىگويم «عزيزم نماز
تو با اين دل پاك پذيرفته است، دوست دارم به نمازى اقتدا كنم كه فرشتگان
آسمان به آن افتخار مىكنند».
انتظارات ناهمخوان با واقعيت
آنچه
ما از ديگران به ويژه از فرزندان مىطلبيم، عمدتاً آرمان طلبانه است تا
واقع بينانه، وقتى انتظارات بالا مىرود و كودك و نوجوان نمىتوانند،
انتظارات را برآورده كنند، ممكن است مورد تحقير و شماتت قرار گيرند، به طور
مثال ميزان خواب در بزرگسالى همچون كودك نيست.
انگاره و فهم آنان از
نماز معادل درك و بينش بزرگترها نيست، نبايد انتظار داشت مثل ما بستر را
رها كنند، گاه همين انتظارات فراتر از واقعيت به تعطيلى نماز مىانجامد،
گاه كودك و نوجوان قول نماز خواندن مىدهند و اندكى بعد دوباره كه به
سراغشان مىرويم، به خواب رفتهاند، در چنين مواقعى نبايد خشمگينانه
برخورد كرد، ايجاد فضايى مناسب براى گذر از نماز شتاب زده و رخوتناك لازم
است.
پيش زمينه نماز صبح از شب فراهم نشود
اگر
بگوييم هر كس مىخواهد صبح اول وقت بيدارش كنم، اعلام كند، از همان شب
زمينه فراهم شده است، اين برخاستن ديگر تحميل نيست، «خواسته» است، اگر
بگوييم ساعت را تنظيم كنيد يا اراده كنيد كه صبح برخيزيد، نوعى تلقين فراهم
شده است. مراقب بايد بود نماز صبح، نماز شروع است، اگر برپا نشود، به
برپايى نماز ظهر و عصر چندان اميدى نيست. بهتر است «ما» بيدار نكنيم يا
لااقل هميشه ما اين مسئوليت را به عهده نگيريم، گاه فرزندان خود مسئول و
چارهانديش بيدارى خودشان باشند.
منبع:
www.navidsalehin.ir