با خدا باش پادشاهی کن

با خدا باش پادشاهي کن


 
 

آيت الله بهجت ره
هر چيز از حدّ ميانه و وسط به طرف افراط يا تفريط تمايل پيدا كند، عكسِ نتيجه ى مطلوب را خواهد داشت، مگر امرى كه لا حَدَّ لَهُ (كه ذكر و ياد خدا است)
«ذکر» مراتبي دارد: ذکر زباني، ذکر قلبي و ذکر عملي. ذکر که به معني يادآوري است، بهترين مصداقش حاضر بودن خدا در نزد فرد ذاکر به ويژه هنگام گناه است.
بنار بر اين، براي دائم الذکر بودن، جاري کردن اذکار شريفه بر زبان کافي نيست.
قرآن کريم، يکي از ويژگيهاي خردمندان (اولوا الالباب) را دائم الذکر بودن مي داند:
و روايت مي فرمايد:
الْمُؤْمِنُ دَائِمُ الذِّكْرِ كَثِيرُ الْفِكْرِ... (2)؛ مؤمن «دائم الذّكر» است، يعنى هميشه در ذكر و ياد خداست؛ و «كثير الفكر» است، يعنى بسيار فكر مي كند در حقائق و معارف و مسائل دينيّه و از براى اصلاح احوال و اعمال خود. (3)
کلام بزرگان درباره ارتباط بين خردمند و اهل تفکر بودن با دائم الذکر بودن، ان شاء الله در فرصت ديگري بيان خواهد شد، اما در نوشتار پيش رو با استفاده از کلمات بزرگاني چون آيت الله العظمي بهجت، مي بينيم که افراط و زياده روي در «ذکر» نه تنها بد نيست بلکه بسيار پسنديده است.
خداوند حدّ معيني برايش قرار نداده...
مرحوم «شيخ بهايي» در مفتاح الفلاح مي فرمايد:
«خداوند در هر چيز به كم اكتفا كرده است و حدّ براى آن معيّن فرموده است مثلا نماز پنج مرتبه، روزه يك ماه، زكاة از نصاب مقدار معيّنى، ولى براى ذكر حدّى معيّن نفرموده است. و اين مطلب مضمون روايت است در كتاب دعاى «اصول كافى» كه ثقة الاسلام كلينى باسنادش روايت كرده است‏...» (4)
در روايت مفصلي، حضرت صادق عليه السلام فرمود:
« هيچ چيز نيست جز آنكه براى آن حدى (و اندازه‏اى) است كه‏ بدان پايان پذيرد، مگر «ذكر» كه حدى ندارد تا پايان پذيرد؛ خداى عز و جل فرائض را واجب كرده و هر كه آنها را به جاى آورد، همان حد و انتهاى آنها است... مگر همان «ذكر» كه براستى خداى عز و جل به اندك آن راضى نشده و انتها و حدى براى آن قرار نداده كه بدان پايان يابد.
سپس حضرت اين آيه را تلاوت فرمود: يا أَيُّهَا الَّذِينَ‏ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا (5) «اى آنان كه ايمان آورديد ياد كنيد خدا را بسيار، و تسبيحش گوئيد بامدادان و شامگاهان» سپس حضرت فرمود: خداى عز و جل براى آن حدى كه بدان پايان پذيرد قرار نداده است.
فرمود: و پدرم فراوان ذكر خدا مي كرد، [گاهى] من به همراه او مي رفتم و او ذكر خدا مي كرد؛ با او غذا مي خوردم، او ذكر خدا مي كرد؛ و [گاهى] با مردم گفتگو مي كرد، ولى آن از ذكر خدا بازش نمي داشت و من مي ديدم زبانش را كه چسبيده به كامش بود و مي گفت:
«لا اله الا اللَّه‏» و پيوسته ما را انجمن مي كرد، و ما را به ذكر خدا فرمان مي داد تا آفتاب بزند، و هر كدام ما كه خواندن (قرآن) مي دانستيم دستور به خواندن مي داد، و هر كدام نمي دانست به او دستور ذكر مي فرمود...» (6)
افراط و زياده روي در ذکر
هر چيزي حدّ معيني دارد که زياده روي در آن، ضرر دارد؛ اما ذکر خدا حدّ معيني ندارد. «آيت الله العظمي بهجت» مي فرمايد: (7)
«هر چيز از حدّ ميانه و وسط به طرف افراط يا تفريط تمايل پيدا كند، عكسِ نتيجه ى مطلوب را خواهد داشت: كُلُّ شَىْ ءٍ جاوَزَ حَدَّهُ، إِنْقَلَبَ إِلى ضِدِّهِ. هر چيز از حدّش بگذرد، به ضدّ آن تبديل مى گردد.
بنابراين، ميانه روى در غضب، شهوت، خواب، خوراك و هر كار ديگر، مُنجى و نافع است، و دو طرف زياده و نقيصه ى آن مُضرّ و مُهْلِك.
مگر امرى كه لا حَدَّ لَهُ. (كه ذكر و ياد خدا است.) (8)
همچنين مي فرمايد:
«انسان بايد دائم الذکر باشد! زيرا کسي که دائم الذکر باشد، همواره خود را در محضر خدا مي بيند و پيوسته با خدا سخن مي گويد.» (9)
حجة السلام والمسلمين خسرو شاهي مي گويد:
«يکي از خصوصيات بارز آيت الله بهجت دائم الذکر بودن ايشان‌است.
روزي ايشان هنگام بازگشت پس از اقامه نماز جماعت از مسجد به طرف منزل، به طلابي که همراه و پشت سر ايشان حرکت مي کردند، رو کردند و فرمودند: با من کاري داريد؟ گفتند: نه مي خواهيم همراه حضرتعالي چند قدمي برداريم وهمراهي شما نصيب ما بشود.
ايشان فرمودند: من از مسجد تا منزل برنامه اي براي ذکر گفتن دارم، چون فکر مي کنم شما با من کاري داريد ذکر را متوقف مي کنم، و وقتي منزل مي رسم مي بينم برنامه ام کامل انجام نشده است و ناراحت مي شوم.» (10)
دائم الذکر بودن عملي
يکي از موارد دائم الذکر بودن، عزم پيوسته و هميشگي بر ترک گناه است، چنان که آيت الله بهجت مي فرمايد:
«هيچ ذکري بالاتر و مهمتر از عزم پيوسته و هميشگي بر ترک گناه نيست؛ يعني تصميم داشته باشيد اگر خداوند صدسال هم به شما عمر داد، حتي يک گناه نکنيد، همچنان که اگر صد سال عمر کنيد، حاضر نخواهيد شد يک بار تَهِ استکاني زهر بنوشيد؛ حقيقت و واقع گناه هم، زهر و سَمّ است.
نخستين گناه شايد به ناکجا آباد بکشد! اگر انسان يک گام در راه غير رضاي خدا بردارد، ديگر گامهاي بعدي را نمي داند چه خواهد شد! همان گام اول، او را به جاهايي که نمي داند، خواهد کشيد.» (11)
در توضيح مطلب فوق، اين نکته يادآوري مي شود که در برخي از روايات، ياد خدا هنگام معصيت که مانع از ارتکاب آن شود، ذکر دائمي و «ذكر خدا در هر حال» دانسته شده است و در کلمات آيت الله بهجت نيز آمده است که:
«بالاترين ذکر به نظر حقير، ذکر عملي است، يعني «ترک معصيت در اعتقاد و در عمل»؛ همه چيز محتاج به اين است و اين، محتاج به چيزي نيست و مولد خيرات است.» (12)
پس دائم الذکر بودن با گناه سازگاري ندارد؛ چنانکه در روايتي از امير المؤمنين عليه السلام آمده است:
مَنْ صُدِئَ بِالْإِثْمِ أَعْشَى عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ (13)؛ هر كه آلوده به گناه شود، از ذكر خدا غافل مى‏شود.
الحمد لله رب العالمين
(1)    آل عمران/ 191
(2)    تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، فصل هفتم: في المؤمن صفاته و علائمه، ص90
(3)    شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم، ج‏2، ص84
(4)    منهاج النجاح في ترجمة مفتاح الفلاح، مقدمه‏2،فصل3، ص35
(5)    احزاب/ 41 و42
(6)    الكافي، ج‏2، ص499؛ اصول كافى- ترجمه مصطفوى، ج‏4، ص258
(7)    به نقل از پايگاه اطلاع رساني آيت الله العظمي بهجت mtb.ir
(8)    ر.ك: اصول كافى، ج 2، ص 498؛ وسائل الشيعة، ج 7، ص 154؛ عدّة الداعى، ص248
(9)    برگي از دفتر آفتاب، ص144
(10)پايگاه اطلاع رساني آيت الله العظمي بهجت mtb.ir
(11)پايگاه مرکز تنظيم و نشر آثار حضرت آيت الله العظمي بهجت، منتخب نکات اخلاقي از آيت الله بهجت قدس سره
(12)به سوي محبوب، ص40
(13)بحار الأنوار، ج‏10، ص112، باب

منبع: تبیان